چند شعر کوتاه: بر شانههای کوه
شبیه تو نیست
بهار و تمامی این قابهای قشنگش
تو یک حسّ رؤیایی ِ چار فصلی.
::
کوه زیباست
خاصه وقتی که بر شانههایش
ماه سر میگذارد.
::
عشق، تقویم بی انتهایی است
برگهایش
رنگ قرمز ندارد
عشق، هر روز، شنبه ست
جمعه هرگز ندارد.
::
در من ای رنگ رؤیا
بازتاب صداهای نابی
دشت هنگام گندم
کوچه هنگام باران
خانه هنگام دریا.
::
خورشید میگدازد و
در چشم دیگران
سوز و گداز او
چیزی بجز طلوع و غروبی قشنگ نیست.
::
عشق، بی پایان است
و شب ما کوتاه
باز در کوکوی بی وقفهء این فاخته چیست؟
::
باران
صدای حسرت شعر است
در اشتیاق تو.
وبلاگ باران هزار ابرسرگردان با مطلبی در مورد «عایشه مُقریه» به روز شد. عایشه از زنان رباعیسرای قرن ششم هجری است.
سلام خوشحال میشم بهم سربزنید...شعرهای زیبایی دارید...
بسیارزیباست!
درود[گل]
سلام. بنویس دیگه.